شنبه 92 آبان 4 , ساعت 1:51 عصر
این قدر اشک ریختم که اشکام دیگه نای ریختن نداره اینقدر چشم انتظار موندم که انتظار واسم یه عادت
همیشگی شده اینقدر تنهایی کشیدم که واسم یه همدم شده ولی نه هنوز هم از دوریت اشک میریزم
و هر روز چشم انتظارت می مونم و هر روز تنهایی و غصه رو تحمل می کنم تا تو یه روزی بر گردی و منو از این
عذاب سکوت.تنهایی و انتظار رهایی بدی
نوشته شده توسط زیبا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ